Gesamtzahl der Seitenaufrufe

Montag, 22. November 2010

به نقل از کتاب ”همه آدمهاي شاه نوشته استيون کينزر

به نقل از کتاب ”همه آدمهاي شاه”

نوشته استيون کينزر


انگلستان در سال 1329 گروه تحقيقاتي را تشکيل مي دهد تا علت و زمينه هاي بحران در ايران را پيدا کند.
از جمله پژوهش در مورد روانشناسي ايرانيان بوده، که يک ديپلمات انگليسي بعد ازتحقيق اينگونه ايرانيان را توصيف مي کند :

· “ ريا کاري بدون دستپاچگي،
· اعتقاد به قضا و قدر،
· اهميت ندادن به زجر کشيدن …
· ايرانيان عادي تو خالي و بي اخلاق وهميشه مشتاق قول دادن در قبال کارهايي اند که قادر به انجام دادنش نيستند ويا اصلاً قصد انجام دادنش را ندارند.
· اهل طفره رفتن،
· فاقد انرژي و استقامت،
· اما تابع قدرت و انضباطند.
· بالاتر از همه، از توطئه و تباني لذت مي برند
· و هر زمان که منافعشان حکم کند، به آساني از اعمال غير اخلاقي تبعيت مي کنند.
· ايراني دروغگويي ماهر است،
· اما انتظار ندارد که گفته هايش را باور کنند.
· ايرانيها در زمينه هاي فني به راحتي معلوماتي سطحي کسب مي کنند و خود را متقاعد ميسازد که به معلوماتي عميق
دست يافته اند.”

تحقيقات انگليسي ها در مورد ايراني ها زماني جوابي غير از اين خواهد داد که هر يک از ما تصميم بگيريم در مقابل اين عادات زشت ريشه دار تاريخي مان مقاومت کنيم و هزينه اش را بپردازيم
سعي کردن براي تغيير عرف يعني در خلاف جهت جريان رودخانه شنا کردن.

آيا ما آدم هاي مبارزي هستيم؟

آنچه که این مطلب به ما می‌گوید، چیزی جز دردمندی و افسوس نمی‌گیرم. من کار ندارم که چکسی این را نوشته و اصلا درست یا غلط است! هر کس باید خودش را در این مطلب جستجو کند! آنچه که در جامعه ما روی میدهد گواه درستی‌ یا غلط بودن این نامه لب می‌باشد. تا آنجا که به فرد نویسنده برمیگردد باید گفت که "کفر همه را به کیش خود پندارد!" به عبارت دیگر اگر این افراد به دنبال انسان میبودند، حتما با "دید" دیگری به تحقیق میپرداختند! آنچه این گونه افراد "محقق" جستجو میکنند، همانی است که در درون خودشان موج میزند. ریختن درنمایه خود به روی چهره خودشان کار چندان مشکلی نیست. در همان سالها که این یافتها را به تحقیق یافته اند، درست سالهائی است که در ایران ما قهرمانان ملی‌ ما در صدد بیرون راندن این غارتگران ضدّ انسان بودند. اگر واقعاً این "محققین!" به دنبال انسان ایرانی‌ میبدند، بدون شک می‌توانستند افرادی مثل دکتر مصدق، دکتر فاطمی، فرّخی یزدی، ستار خان،باقر خان، خیابانی و هزاران هزار ایرانی‌ باشرف دیگر که برای مردم از همه زندگی‌ خودشان گذاشتند را حتما پیدا کند. ولی‌ همانطور که گفتم این گونه "محققین"! به دنبال هم کیشان خودشان هستند و"خطر" نمیکنند! آری اینگونه در مورد یک ملتی که در شگل گیری تاریخ بشری نقش و جایی به مراتب بالاتر از کلّ پدران این گونه "محققین"! داشته، نوشتن و قضاوت کردن تنها از یک درون مایه مشترک با همان "آدمهای شاه!" بیرون می‌ریزد و نه یک تحقیق علمی‌!

درین باب بازهم خواهیم نوشت. البته که ما باید این گونه خائنین به خودمان ، که مثل هر ملت دیگری که با آنها مواجه میشوند، از دور و دوایر تصمیم‌گیری دور کنیم تا سرنوشتی که دچارش شده‌ایم را بتوانیم تغییر بدهیم. وجود افراد نالایق و وطن فروشی که این "محقق" با آنها برخورد داشته،طبعا نتیجهای بهتر از این نمیتواند داشته باشد. ولی‌ این یک مشگل داخلی‌ است که ما باید آن را حل بکنیم و اولین میدان برخورد با آن هم در درون قلب و ضمیر خودآگاه هر یک از ما می‌باشد. فکر کنیم که آیا واقعا لیاقت آن را داریم که دوباره این گونه رسوبات عفن جامعه، که همانطور که گفتم در هر جامعه بشری هستند، بر سرنوشت من سوار نشوند. آیا منافع حقیر فردی این اجازه انسان شدن را به ما میدهند؟ فکر کنیم در موردش. گنجایش فکری ما چه می‌گوید؟ آیا تا این همه تحقیر گنجایش داریم!؟ اگر نه که باید حتما از خودمان شروع کنیم.

8 Kommentare:

  1. آنچه که در اینجا آورده‌ایم جهت ملاحظه می‌باشد. آنچه که در این باره
    نوشته خواهد شد قابل تعمق و فکر کردن است. در مورد این سئوال فکر کنیم:



    آیا این قضاوت در مورد کسی که من میشناسم صدق می‌کند؟ اول از همه هم در مورد نزدیگترین کس به خود فکر کنیم!

    AntwortenLöschen
  2. فرد فقط توی کاخ سلطنتی بوده و اصلا بیرون نرفته! و فقط هم با خود شاه دمخور

    AntwortenLöschen
  3. در این بحثها، آنچه که مسلم است این است که ان فرد به اصتلاح‌‍محقق هیچگونه اعتبار علمی را نمایندگی نمیکند بلکه فقط دولت استعماری فخیمه را در تمامیتش نمایندگی میکند! اما این امر بهیچوجه منکر این واقعیت تلخ نمیشود که آنچه که دربار و شاه دور خود جمع کرده بودند همان کسانی بودند که از جنس خودشان و از اجداد خودشان بودند. درست مثل داستان حال هزار ایران، البته با کمال تاسف عمیق. درست به مصداق* کبوتر با کبوتر باز با باز، کند همجنس با همجنس پرواز!*.

    AntwortenLöschen
  4. نا گفته پیدا ست که ان دسته از *محققین* هم با دربار و شاه دمخور بودند هرگز هرگز هرگز نمیتوانستند که از جنس دیگری غیر از خود شاه باشند، چون اگر میبودند به این *یافته ها* نمیرسیدند! چه واقعان همه این ها قانونمند هستند!

    AntwortenLöschen
  5. اردشیر: ما آنچه اینجامیخوانیم از یک سو ما را ناراحت میکنه از سوی دیگر باید آنرا موشکافی بکنیم! به واقع این نمونه میتواند ما را کمی وادار کند که رو به جلو فکر کنیم یا که به مصداق همین نوشته ها دوباره فکر میکنیم که بهتر میفهمیم و عمیق فکر میکنیم!؟ آیا واقعا اشکال کار را نمیتونیم ببینیم؟ آیا شاه و دار و دسته او برای این درک کافی نبودند؟

    AntwortenLöschen
  6. John from London:

    I am sorry that I am writing in English. one thing is most clear. The mullahs' regime is the direct product of the shah's dictatorsh­ip. One thing which the EX-SAVAKIS are saying, is that "the shah did not kill so many people as the mullahs are killing!!!­" I can only say that this is the most stupid argument, one can bring.

    AntwortenLöschen
  7. Steven from US:

    Hi John: I must add the following to your comment.

    The overthrow of the mullahs' regime would be the phase which would bring back all those demands in the 1979 anti-shah revolution for the people. Perhaps there was no other choice at that time (1979). All those people who had the capabiliti­es of leading the country to its brighter future, were either executed or in jails under the shah's dictatorsh­ip. In practical terms, there was a POLITICAL VACUUM. The dead khomeini was at the right time, in a right place in order to steal the revolution­.

    One other aspect which is also important, is this fact that Islam WAS a big power to get the people moving. This TEST was needed to show how reactionar­y the mullahs are. It is rather very unfortunat­e that such a disaster has come out it but THE VACUUM was something which was a reality of the time!

    AntwortenLöschen
  8. This is a comment from Koroush1336 in Huffington Post's site in internet.


    The writer of this article has pointed out one very important point which is not seen most of the time by those who want to deal with the situation. She noted that:" Ali Khamenei was correct when he claimed that the massive public outcry "wasn't about the ballot boxes."

    "They wanted to topple the regime!" he said. And he was right."
    This is the most important CONFESSION ON BEHALF THE MULLAHS' REGIME. That means, they themselves are seeing their days are numbered and the people are their main ENEMY. That should be taken into account when we deal with mullahs.

    AntwortenLöschen