Gesamtzahl der Seitenaufrufe

Mittwoch, 26. Mai 2010

آتش زير خاكستر
آنچه كه در اين يك سال اخير در تاريخ ميهن ما رخ داده است پديده اى است كه ما هميشه آنرا تحت عنوان "آتش زير خاكستر" نام ميبريم٠ چرا "آتش" و چرا "زير خاكستر"؟ ايا مشكلاتى كه در ايران با آن مواجه هستيم باديگر ممالك كره خاك تفاوتى دارند؟ اگر دارند در كيفيت است يا در كميت آنهاست؟ و اصلآ ما مجاز به مقايسه كردن جوامع بشرى در اين زمينه ها هستيم؟ شرايط اقليمى-جغرافيايى ; فرهنگى; جمعيت; ثروت ملى;اقوام و مليتها; پيشرفتهاى علمى; و از همه مهمتر و تعيين كنندهتر مردمى چه نقشى در اين "آثش" و "خاكستر" آن دارند؟
در يك چنين بحثهايى مسلمآ نياز به يك تحقيقات علمى-تاريخى الويت بالايى دارد. از طرفى هم اين گونه تحقيقات هيچ وقت عارى از اشتباه و طرفدارى از يك طرف ذيربط نخواهد بود! بالاخره همه ما انسانها موجوداتى نسبى ميتوانيم باشيم٠ چرا كه هر گونه مطلق گرايى در يك دنياى نسبى بدون شك به انحراف خواهد رفت و نتيجه معكوسى در بر خواهد داشت٠ اين قانونمنديى غير قابل انكار و غير قابل اجتناب است! لذا در دنياى نسبى ها ما بايد راه سعادت را پيدا كنيم٠دركلامى ديگر ميتوان گفت: هر عملى در هر ساختارى نتيجه يك وحدت نسبى اى است كه بين عوامل تشكيل دهنده آن ساختار با خصلت برترى آنها بر يكديگر برقرار ميشود٠ با تآكيد مو كد بر اين نكته كه اين برقرارى نسبى و موقت (زماندار) ميباشد٠
حال در ساختار شكنده اى به اسم دولت اين عوامل قابل شناخت و تجزيه و تحليل هستند٠ در ممالك ( اگر در مقام مقايسه اى اجمالى برآييم) پيشرفته (از هر لحاظ كه قابل اندازه گيرى باشد) اين گونه ساختارها طبعآ در قالب انديشه هاى بشرى در مراحلى قرار دارند كه بعداز طى كردن راهاى پر پيچ وخم تاريخشان و نتيجه گيرى هاى عملى از آن تجارب به يك ثبات نسبى دست يافته اند٠ و در اين ايام اخير ديديم كه اين "ثبات" چگونه دستخوش "بى ثباتى" شده بود تا جايى كه حتا آخوندها هم ادعاى پايان كارش را كردند!!! منظورم بحران مالى و بانكى است كه كار خيلى ها را به خاك سياه نشاند٠
دنباله دارد٠

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen