Gesamtzahl der Seitenaufrufe

Donnerstag, 6. Januar 2011

spanish-court-open-probe-into-killings-in-iraq

Spanish court open probe into killings in Iraq



E-mailPrintPDF
The Associated Press
By CIARAN GILES
MADRID (AP) - A Spanish judge has opened a probe into a melee in which Iraqi security forces are accused of killing 11 members of an Iranian exile group in a camp in Iraq in 2009, according to a court order obtained Tuesday by The Associated Press.
Judge Fernando Andreu, saying he is investigating possible crimes against humanity, called on Iraqi Lt. Gen. Abdol Hossein al Shemmari to appear March 8 before the National Court in Madrid to answer questions about the incident. The writ said Shemmari directed the attack on the camp.
In the document, Andreu said Spain was probing the issue because the court viewed as insufficient Iraq's claim that it was investigating. The judge had asked Iraq in December if it was investigating the case.
Under Spain's universal justice doctrine, grave crimes alleged to have been committed in other countries can be prosecuted here under certain conditions, such as when the country where a crime allegedly took place is not investigating.
A new condition laid down recently is that there should be a link to Spain. However, Spanish judges can still act if the crime violates an international treaty signed by Spain. Andreu said that in this case the Geneva Convention applies, as it addresses the protection of civilians in wartime.
The attack by Iraqi troops and police took place July 28 in Camp Ashraf, the base of the Iranian opposition group. Eleven Iranians were killed and 36 were arrested, according to members of the exile group.
The complaint was filed in the Spanish court by human rights lawyers in Spain representing members of the group, the People's Mujahedeen Organization of Iran.
It was not immediately possible to get comment from Iraqi officials.
This is the first universal justice case taken on by the National Court since Parliament narrowed the scope of the law in October 2009 amid criticism from Spain's allies that it was acting like a global policeman - and after angry complaints from some countries that were being investigated, such as Israel and China.
Spain's observance of universal justice became famous in 1998 when Judge Baltasar Garzon had former Chilean ruler Augusto Pinochet arrested in London and sought, ultimately in vain, to put him on trial in Madrid on charges of torture, terrorism and other offenses allegedly committed during his dictatorship.
In 2003, Garzon used the doctrine to indict Osama bin Laden for the Sept. 11, 2001, terrorist attacks in the United States. However, extraditions and convictions under the Spanish procedure have been extremely rare.
The U.S. military had guarded the Ashraf camp since the fall of Saddam Hussein in 2003, under an agreement that made its 3,400 residents "protected persons" under the Geneva Convention. The U.S. military stopped observing the agreement after a new security accord with the Baghdad government took effect in January 2009.
During the attack, American soldiers stood by. U.S officials said they had no authority to intervene.

Mittwoch, 5. Januar 2011

تصاویر: زندگی و مرگ جهان پهلوان

تصاویر: زندگی و مرگ جهان پهلوان



17 دیماه چهل‌وسومین سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی است.
جسد بی جان تختی، یكی از اسطوره های ورزش ایران در 17 دیماه 1346 در اتاقش در هتل آتلانتیك تهران پیدا شد. اگر چه كیهان و اطلاعات 18 آبان آن سال با اشاره به این كه غلامرضا دو روز پیش از مرگ وصیت نامه اش را در دفتر اسناد رسمی به ثبت رسانده است و با توجه به اختلافات خانوادگی او مرگش را خودكشی عنوان كردند اما مردم و طرفدارانش معتقد بودند ساواك به خاطر محبوبیت بالای تختی و مخالفتش با شاه پهلوی او را به قتل رسانده است.

پروژه حذف تختی به عقیده ی كسانی كه علت مرگ او را خودكشی نمی دانند، یك سال قبل از مرگش و هنگام درگذشت دكتر مصدق می دانند. جایی كه كشتی گیر اسطوره ای با اخطار ماموران نظامی و امنیتی هم حاضر نشد از رفتن به احمدآباد منصرف شود و به افسران گفت: «دستگیرم كنید».

این عده معتقد اند در این چهارچوب، ابتداً تلاش شد، منابع مالی و حقوق تختی تا حد ممكن محدود شود و با راهكارهایی كه با توجه به سكوت همسر پهلوان در سال‏های اخیر كیفیتش نامشخص مانده، اختلافاتی را میان وی و همسرش بوجود آورده و به آن دامن بزنند.

دست آخر نیز تختی كه برای دوری از خانواده و عدم آوردن دلمشغولی‏هایی كه رژیم برایش بوجود آورده بود، به نحوی مشكوك به هتل آتلانتیك كه در كنار آن دفتر ساواك بود، رفت و احتمالاً مسموم شد.

گفتنی است پس از انقلاب 57 كه بسیاری از اسناد ساواك به دست نیروی‌های انقلابی افتاد، هیچ مدركی دال بر دست‌داشتن ساواك و یا كشتن وی یافت ‌نشد.
عكس تختی در دوران نونهالی



جهان پهلوان تختی در جوانی

دوچرخه سورای جهان پهلوان تختی


تختی در اوج محبوبیت؛ تختی از لحاظ تعداد مدال جهانی و المپیك (7 مدال) و استمرار مدال آوری ( 11 سال) در تاریخ ورزش ایران ركورددار است
تختی در اوج محبوبیت؛ تختی از لحاظ تعداد مدال جهانی و المپیك (7 مدال) و استمرار مدال آوری (11 سال) در تاریخ ورزش ایران ركورددار است






بازدید تختی از یك مدرسه در جنوب تهران

بازدید تختی از یك مدرسه در جنوب تهران

تمرین جهان پهلوان تختی در زورخانه
تمرین جهان پهلوان تختی در زورخانه


غلامرضا تختی فوق العاده به مادرش علاقه مند بود و به او احترام می گذاشت و تمام موفقیت های خود را نتیجه دعای مادرش می دانست



غلامرضا تختی فوق العاده به مادرش علاقه مند بود و به او احترام می گذاشت و تمام موفقیت های خود را نتیجه دعای مادرش می دانست. در این رابطه عطاءالله بهمنش روزنامه نگار، مفسّر و كارشناس معروف در كتاب می نویسد: « قهرمان المپیك ملبورن فرا رسید. 1956 سال اوج گیری و كسب اولین مدال طلای المپیك توسط تختی است. او در این مسابقات با چنان آمادگی و صلابتی ظاهر شد كه همه حریفان را از دم تیغ گذراند. هنگام سفر او از زیر قرآن و آئینه مادر رد شده بود و دعای خالصانه مادر را بدرقه راه داشت. مادر از او خواسته بود با موفقیت به میهن برگردد»
دست خط غلامرضا تختی

دست خط غلامرضا تختی



تختی در اردوی تیم ملی كشتی در ملبورن
تختی در اردوی تیم ملی كشتی در ملبورن

عكس یادگاری تختی و همسرش در آغاز زندگی مشتركشان
عكس یادگاری تختی و همسرش در آغاز زندگی مشتركشان

استقبال از تختی

تختی پس از این كه در مسابقات جهانی كشتی آزاد 1951 و المپیك 1952 مدال نقره گرفته بود، در سال های 1956 در المپیك ملبورن و همچنین مسابقات جهانی 1959 تهران قهرمان شده بود و در حالی در المپیك 1960 رم دوم شد كه مردم چند سال شكست او را ندیده بودند ولی با این حال استقبال با شكوهی از او كردند


خودكشی تختی تیتر یك روزنامه‌های كشور

















خودكشی تختی تیتر یك روزنامه‌های كشور



بریده روزنامه ها پس از مرگ جهان پهلوان تختی



پیكر تختی در سردخانه
پیكر تختی در سردخانه

آخرین عكس غلامرضا تختی
آخرین عكس غلامرضا تختی





جوابیه استاد شجریان به صورت شعر به اهانت امیر عاملی

جوابیه استاد شجریان به صورت شعر به اهانت امیر عاملی

در پی اهانت امیر عاملی به استاد شجریان توسط انتشار شعری در خبرگزاری فارس ، توجه شما را به متن این شعر و همچنین جواب استاد شجریان به این شعر جلب می نماییم : 
خبرگزاری فالس نیوز( فارس سابق)، سروده امیرعاملی علیه محمدرضا شجریان را منتشر کرد. 
در مقدمه این شعر آمده است: « در پاسخ به منافقانی که می‌خواهند با صدای سوخته‌ شجریان ، مردم ایران را تحقیر ‌کنند؛ مردمی که سرافراز و عاشقند مردمی که از جنس شقایقند.» 


گم شدی آوازه خوان پیر ما           گم شدی آخر به زیر دست و پا 
کرد بیگانه تو را ابزار خویش            خود شدی تا نور حق دیوار خویش 
ربنایت چون خودت از یاد رفت            خیل شاگردان، هلا! استاد رفت 
رفته‌ای از پیش ماها دور حیف            در سر پیری شدی مغرور حیف 
مطرب عهد شب

جوابیه استاد شجریان به صورت شعر به اهانت امیر عاملی

در پی اهانت امیر عاملی به استاد شجریان توسط انتشار شعری در خبرگزاری فارس ، توجه شما را به متن این شعر و همچنین جواب استاد شجریان به این شعر جلب می نماییم : 
خبرگزاری فالس نیوز( فارس سابق)، سروده امیرعاملی علیه محمدرضا شجریان را منتشر کرد. 
در مقدمه این شعر آمده است: « در پاسخ به منافقانی که می‌خواهند با صدای سوخته‌ شجریان ، مردم ایران را تحقیر ‌کنند؛ مردمی که سرافراز و عاشقند مردمی که از جنس شقایقند.» 


گم شدی آوازه خوان پیر ما           گم شدی آخر به زیر دست و پا 
کرد بیگانه تو را ابزار خویش            خود شدی تا نور حق دیوار خویش 
ربنایت چون خودت از یاد رفت            خیل شاگردان، هلا! استاد رفت 
رفته‌ای از پیش ماها دور حیف            در سر پیری شدی مغرور حیف 
مطرب عهد شبابم بوده‌ای            مزه نان و کبابم بوده‌ای 
خوب می‌خواندی صدایت خوب بود            بعد تاج اصفهان مطلوب بود 
می‏زدی چه چه برای شیخ و شاب            با نوای تار و تنبور و رباب 
هست ساز اینک ولی آواز نیست یک            در گوشی به سویت باز نیست 
تا نپیوندی عزیزم بر زوال            کاشکی بودی مرید اعتدال 
مکر آمریکا تو را منفور کرد            زرق و برق غرب چشمت کور کرد 
چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی            مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی 
«سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان            که مرید پیردل باش و بمان 
لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور            کرد از مردم تو را صد سال دور 
وقت پیری ناز کردی با همه            ناز را آغاز کردی با همه 
ناز کم کن سوی ملت باز گرد            کم بگو از یأس ای استاد زرد» 
 
جوابیه استاد شجریان : 
 
مطلع گردیدم که این بنده را مور خطاب قرار دادید . 
با اینکه از فن شعر سرایی بهره چندانی ندارم لیکن چند بیتی فی البداهه و بی ویرایش در جوابتان نگاشته شد ، باشد که قضاوت بین ما واگذار شود به ملت بزرگ ایران .
خاک پای ملت ایران - محمد رضا شجریان

 
گم نخواهد شد صدای ِ ناز من            چونکه از دل می رسد آواز من 
این نه آواز من و ساز من است            این صدای سالهای میهن است 
ربنا خواندم که ملت روزه بود            روزه ی دل بود و غمها می فزود 
من صدای شادی این مردمم            من خود آزادی این مردمم 
حیف عمری را که جهل آمد پدید            حیف ملت رنگ آزادی ندید 
من نه پیرم آنچه را گفتی حسود            پیر راهم دان به هر بود و نبود 
مطربم خواندی عزیزا ، جاهلی            جاهلی؟ نه ،نه ،بلکه عاملی 
تاج را قدرش شناسی بی خرد ای            که خواندی ملتی را رنگ زرد؟ 
ملتی را گر ندیدی . مرده ای            چوب رب را بی صدا تو خورده ای 
این نشان است تا روی رو به زوال            هرکه شد خارج ز مرز اهتدال 
قدر "سایه" می شناسی ای عدو؟            او که هجرت کرد از رفته بر او 
سایه خورشید است در این آسمان            گرچه گفته است او مرا آوازه خوان 
خانه ی من شد دل پیر و جوان            معبد عشاق دل شد آستان 
من غرور خود ز ملت یافتم            نی به زر یا زور قدری یافتم 
ناز را بازار ملت می خرد            ملتی نامم به عزت می برد 
من اگر خاشاک باشم بهتر است            بهتر از آنکس که مخدوم زر است 
خادمش افسوس نادان است و بس            کی شناسد فرق زر با جمله خس 
من اگر پیرم ولی مستغنیم            بی نیاز احترامم ،دون نیم 
گوشه گوشه ،نام من آواز شد            آگهی شعرت به کین ،همساز شد 
جاهلا! زین بیش تو یاوه مگو            رو ره عشق مرا ای دل بپو

ابم بوده‌ای            مزه نان و کبابم بوده‌ای 
خوب می‌خواندی صدایت خوب بود            بعد تاج اصفهان مطلوب بود 
می‏زدی چه چه برای شیخ و شاب            با نوای تار و تنبور و رباب 
هست ساز اینک ولی آواز نیست یک            در گوشی به سویت باز نیست 
تا نپیوندی عزیزم بر زوال            کاشکی بودی مرید اعتدال 
مکر آمریکا تو را منفور کرد            زرق و برق غرب چشمت کور کرد 
چونکه پیراهن دو تا شد بد شدی            مثل آن مطرب که بد می‌زد شدی 
«سایه»ات فرموده بود آوازه‌خوان            که مرید پیردل باش و بمان 
لیک ‌ای مطرب دریغا که غرور            کرد از مردم تو را صد سال دور 
وقت پیری ناز کردی با همه            ناز را آغاز کردی با همه 
ناز کم کن سوی ملت باز گرد            کم بگو از یأس ای استاد زرد» 
 
جوابیه استاد شجریان : 
 
مطلع گردیدم که این بنده را مور خطاب قرار دادید . 
با اینکه از فن شعر سرایی بهره چندانی ندارم لیکن چند بیتی فی البداهه و بی ویرایش در جوابتان نگاشته شد ، باشد که قضاوت بین ما واگذار شود به ملت بزرگ ایران .
خاک پای ملت ایران - محمد رضا شجریان

 
گم نخواهد شد صدای ِ ناز من            چونکه از دل می رسد آواز من 
این نه آواز من و ساز من است            این صدای سالهای میهن است 
ربنا خواندم که ملت روزه بود            روزه ی دل بود و غمها می فزود 
من صدای شادی این مردمم            من خود آزادی این مردمم 
حیف عمری را که جهل آمد پدید            حیف ملت رنگ آزادی ندید 
من نه پیرم آنچه را گفتی حسود            پیر راهم دان به هر بود و نبود 
مطربم خواندی عزیزا ، جاهلی            جاهلی؟ نه ،نه ،بلکه عاملی 
تاج را قدرش شناسی بی خرد ای            که خواندی ملتی را رنگ زرد؟ 
ملتی را گر ندیدی . مرده ای            چوب رب را بی صدا تو خورده ای 
این نشان است تا روی رو به زوال            هرکه شد خارج ز مرز اهتدال 
قدر "سایه" می شناسی ای عدو؟            او که هجرت کرد از رفته بر او 
سایه خورشید است در این آسمان            گرچه گفته است او مرا آوازه خوان 
خانه ی من شد دل پیر و جوان            معبد عشاق دل شد آستان 
من غرور خود ز ملت یافتم            نی به زر یا زور قدری یافتم 
ناز را بازار ملت می خرد            ملتی نامم به عزت می برد 
من اگر خاشاک باشم بهتر است            بهتر از آنکس که مخدوم زر است 
خادمش افسوس نادان است و بس            کی شناسد فرق زر با جمله خس 
من اگر پیرم ولی مستغنیم            بی نیاز احترامم ،دون نیم 
گوشه گوشه ،نام من آواز شد            آگهی شعرت به کین ،همساز شد 
جاهلا! زین بیش تو یاوه مگو            رو ره عشق مرا ای دل بپو

Montag, 3. Januar 2011

2011/01/03/ahmadinejad-slapped-wikileaks







According to a recently released cable obtained by WikiLeaks, Iranian President Mahmoud Ahmadinejad was slapped in the face by Revolutionary Guard Chief of Staff Mohammed Ali Jafari.
According to the cable, Ahmadinejad surprised the Supreme National Security Council by taking a liberal posture on opposition protests. The president allegedly argued that people felt "suffocated," and that allowing more social and personal freedoms, as well as more freedom of the press, would help to defuse the situation.
Chief of Staff Mohammed Ali Jafari apparently disagreed. The cable, dated February 11, 2010, reads:
According to source, Ahmedinejad's statements infuriated Revolutionary Guard Chief of Staff Mohammed Ali Jafari, who exclaimed "You are wrong! (In fact) it is YOU who created this mess! And now you say give more freedom to the press?!" Source said that Jafarli then slapped Ahmedinejad in the face, causing an uproar and an immediate call for a break in the meeting, which was never resumed.
Source said that SNSC did not meet again for another two weeks, after Ayatollah Janati succesfully acted as a "peacemaker" between Jafarli and Ahmedinejad. Source added that the break in the SNSC meeting, but not the slap that caused it, has made its way on to some Iranian blogs.
The source, who is located in Azerbaijan, is described later in the cable as "a former non-Marxist revolutionary activist." The source goes on to say that political strife is growing within the Islamic Republic, stating that "recent speeches reflect an ongoing effort to split [Supreme Leader Ali] Khameini from the Ahmedinejad group."
Rumors of dissension within the Iranian political elite have been leaking out of Iran in recent months, with criticism of the president allegedly coming from all sides. As the Los Angeles Timesreported in September:
In Tehran these days, the outspoken hard-line politician is under withering attack from all political directions. His detractors in recent weeks have included assorted fundamentalist clergymen who have accused him of interfering in religious affairs, a judiciary that humiliated him by delaying the release of American hiker Sarah Shourd, the editor of a right-wing newspaper handpicked by supreme leader Ayatollah Ali Khamenei, the moderate head of the powerful Assembly of Experts, and a member of parliament who condemned him for praising the pre-Islamic Persian king Cyrus, who is an icon of secular nationalists.
Most recently, Ahmadinejad abruptly fired his foreign minister, Manouchehr Mottaki, in a move that was seen as directed at Khamenei. The cable notes that some politicians in Iran believe that the president will not be able to finish his term.